زمان تقریبی مطالعه: 15 دقیقه
 

الوهیت مسیح





به نظر محققان اسلامی، (فارغ از تحریف کتاب مقدس و عدم الهی بودن آن) اینکه یک انسان بتواند خدا باشد از لحاظ عقلی دارای اشکالات فراوانی است. علاوه بر آن، آنچه از ظاهر برخی از آیات کتاب مقدس به دست می‌آید، دلالتی بر الوهیت ایشان نمی‌کند.


۱ - دیدگاه محققان مسلمان



تعالیم عهد عتیق در خصوص مسیح موعود که موید این هست که او (استغفرالله) خداست (به عنوان مثال: اشعیا باب ۱۱۰ آیه ۱
[۱] اشعیا باب ۱۱۰ آیه ۱.
که با آیه ۴۳-۴۴ باب ۲۲ متی
[۲] متی آیه ۴۳-۴۴ باب ۲۲.
مطابقت دارد. در دانیال باب ۷ آیه ۲۲:
[۳] دانیال باب ۷ آیه ۲۲.
قدیم الایام نامیده شده که همین عبارت در همین باب برای خدا بکار رفته و دیگری آیه‌ای در مکاشفه یوحنا که گفته من الف و یا، ابتدا و انتها هستم که در عهد عتیق هم این مطلب در مورد خدا آمده) به نظر محققان اسلامی، (فارغ از تحریف کتاب مقدس و عدم الهی بودن آن) اینکه یک انسان بتواند خدا باشد از لحاظ عقلی دارای اشکالات فراوانی است. علاوه بر آن، آنچه از ظاهر برخی از آیات کتاب مقدس به دست می‌آید، دلالتی بر الوهیت ایشان نمی‌کند. چرا که در آیات دیگر کتاب مقدس، به طور مکرر، تصریح به ناتوانی‌های عیسی (علیه‌السّلام) و وابستگی و نیاز وی به خداوند قادر مطلق شده است. لذا قطعا نمی‌توان مراد از اینگونه آیات را، الوهیت عیسی (علیه‌السّلام) دانست. البته دلائل مسیحیان برای مدعایشان، متعدد می‌باشد.

۲ - نگاه اول



در مورد الوهیت مسیح، به ادله مختلفی تمسک شده است که در بالا فقط به جزئی از آن اشاره شده، لذا برای از بین رفتن این شبهه، ما بر آنیم که آن ادله را فراتر بحث نموده و به نقد و بررسی آن بپردازیم. اصولا، به این مساله می‌توان از دو زاویه مختلف نگریست:

۲.۱ - انکار اعتبار عهد عتیق و عهد جدید


به طور کلی به نظر محققین اسلامی (و غیر اسلامی) الهی بودن تورات و انجیلی که موجود است غیرقابل قبول می‌باشد، که البته ادله بسیاری در این زمینه وجود دارد.
دیدگاه قرآن در مورد تورات و انجیل چنین است: قرآن کریم از تورات و انجیلی سخن می‌گوید که مانند خود قرآن بر حضرت موسی (علیه‌السّلام) و حضرت عیسی (علیه‌السّلام) نازل شده است در حالی که اهل کتاب بر اساس یک جزم عقیدتی، تورات را تالیف حضرت موسی (علیه‌السّلام) می‌دانند و مسیحیان معتقدند که حضرت عیسی (علیه‌السّلام) اصولا کتابی نداشته و اناجیل، زندگینامه و احادیث وی است، نه اینکه مجموعه وحی‌های دریافتی وی باشد. خود اناجیل نیز ادعا نمی‌کنند که در حال ثبت کردن وحی‌های خدای متعال به حضرت عیسی (علیه‌السّلام) هستند و شیوه نگارش نیز چنین چیزی را نشان نمی‌دهد.
[۵] توفیقی، حسین، آشنائی با ادیان بزرگ، ص۲۲۹، سمت، چاپ نهم، پائیز ۱۳۸۵.

لذا مسلمانان از دیرباز معتقد بوده‌اند تورات و انجیلی که خدا نازل کرده است، دست‌خوش تحریف شده و مسائلی مانند بشارت به ظهور حضرت ختمی مرتبت (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از آنها حذف و خرافاتی چون جسمانیت خدای متعال به آن افزوده شده است ... در متن چهار انجیل یک سطر عبارت منسوب به وحی وجود ندارد.
[۶] توفیقی، حسین، آشنائی با ادیان بزرگ، ص۲۳۱.

یکی از قدیم‌ترین و معروف‌ترین نقدهای تورات و سایر رساله‌های کتاب مقدس از سوی فیلسوف هلندی اسپینوزا در کتابی به نام "رساله‌ای در الهیات و سیاست" انجام گرفته است. او در کتاب خود چنین می‌نگارد: «تقریبا همه اهل کتاب معتقدند که موسی تورات را تالیف کرده است، به‌گونه‌ای که فرقه فریسیان از یهود در تاکید بر این عقیده، مخالف آن را مرتد دانسته‌اند. به‌همین دلیل (ابن عزرا) که دانشمندی نسبتا آزاداندیش بود برای اظهارنظر خویش در این باب جرات نکرد و تنها با اشاراتی مبهم، اشتباه بودن این اعتقاد عمومی را متذکر شد. اما من بدون ترس و واهمه پرده ابهام را از روی سخنان ابن عزرا برخواهم داشت و حقیقت را برای همه آفتابی خواهم کرد.»
[۷] Spinoza، Benedict de، A theologico-treatise، ch. VIII.

سپس، اسپینوزا به بررسی علمی اسفار پنجگانه تورات می‌پردازد و اثبات می‌کند که نویسنده آنها نمی‌تواند حضرت موسی (علیه‌السّلام) باشد، بلکه نویسنده آنها کسی است که سال‌ها پس از وی می‌زیسته است. مثلا در سفر پیدایش ۱۴: ۱۴
[۸] سفر پیدایش ۱۴: ۱۴.
از مکانی به نام "دان" سخن به میان آمده است، ولی از کتاب یوشع ۴۷: ۱۹
[۹] یوشع ۴۷: ۱۹.
می‌فهمیم که مکان مذکور در زمان حضرت موسی (علیه‌السّلام) "لشم" نام داشته و پس از وی "دان" نامیده شده است. پس اگر تورات نوشته حضرت موسی (علیه‌السّلام) می‌بود، در اینجا "لشم" یافت می‌شد و نه "دان".
[۱۰] توفیقی، حسین، آشنائی با ادیان بزرگ، ص۱۰۳، سمت، چاپ نهم، پائیز ۱۳۸۵.

مسیحیان (نیز) درباره چهار انجیل معتقدند که حواریون و حواریونِ حواریون، آنها را سال‌ها پس از حضرت عیسی (علیه‌السّلام) نگاشته‌اند. در آغاز مسیحیت، تنها کتاب‌های عهد عتیق الهی بودند، ولی کتب عهد جدید‌ اندک‌ اندک به مجامع مسیحی جنبه الهی راه یافتند.
[۱۱] توفیقی، حسین، آشنائی با ادیان بزرگ، ص۱۶۴.


۳ - نگاه دوم



در این نگاه، (فارغ از هرگونه تحریف در کتاب مقدس بحث را دنبال کرده و) از دید یهودیان و مسیحیان به کتاب مقدس می‌نگریم. پس مفروض ما این است که در کتاب مقدس تحریفی رخ نداده است. اصولا در مورد انکار الوهیت مسیح از دو زاویه می‌توان بحث نمود:

۳.۱ - دلیل عقلی بر الوهیت


اولین مشکلی که در برخورد با الوهیت مواجه می‌شویم منافات آن با عقلانیت است حتی خود‌ اندیشمندان مسیحی هم منافات آن با عقلانیت را انکار نمی‌کنند و می‌گویند این مساله‌ای است فرای عقل بشری و به مثابه یک راز است. ولی آیا حقیقتا می‌توان به چنین مساله‌ای ایمان آورد؟! و آیا اصلا می‌توان خدایی را بپرستیم که عقلمان آن را نفی می‌کند؟
عموما گزاره‌ها در رویارویی با خرد انسانی، سه‌گونه‌اند:
-گزاره‌های سازگار با خرد: گزاره‌هایی هستند که خرد آدمی آن را پذیرفته و به درستی آنها اقرار دارد؛ مانند جزء کوچکتر از کل است.
-گزاره‌های ناسازگار با خرد: گزاره‌هایی هستند که خرد آنها را نپذیرفته و رد می‌کند؛ مانند: اجتماع نقیضین.
-گزاره‌های فراتر از خرد: گزاره‌هایی هستند که دست خرد از رسیدن به آنها کوتاه است. یعنی گزاره‌هایی که در واقع وجود دارند ولی اگر علمِ مافوقی (همچون وحی) ما را به آن رهنمون نسازد، هیچ زمان به آن دست پیدا نمی‌کنیم. مانند: برخی از احکام شرعی این مساله که عیسی، خدا باشد از گزاره‌های دسته دوم است و با عقل آدمی سرِ ناسازگاری دارد. حتی خود مسیحیت هم این مساله را منکر نمی‌باشند، بلکه برای توجیه آن، انسان را مجبور به ایمان آوردن می‌کنند و می‌گویند: ایمان بیاور تا بفهمی، ولی حقیقت آن است که وجود محدود و ممکن الوجود عیسی (علیه‌السّلام)، که عین نیاز و وابستگی می‌باشد؛ با وجود نامحدود و واجب الوجودی که قائم به ذات خویش بوده و همه‌کس و همه‌چیز نیازمند او هستند، هیچ‌گونه سنخیتی در ذات خود ندارد.

۳.۲ - دلیل از کتاب مقدس بر الوهیت


مسیحیان برای اثبات خداوندی مسیح به ادله‌های مختلفی تمسک می‌کنند که ما با توجه به فضای بحث به اجمال اشاره می‌کنیم.
۱. یکی از استدلالاتی که بزرگان کلیسا برای الوهیت مسیح ذکر می‌کنند این جمله مسیح است که فرمود:
من و پدر یکی هستیم
[۱۲] یوحنا ۱۰: ۳۰.
و این جمله را یکی از واضحترین استدلالات خود بر الوهیت مسیح می‌دانند؛ زیرا مسیح، خود گفته من با پدر یکی هستیم یعنی ذات هر دو یکی است. پس مسیح، نیز خدا است.
پاسخ آن است که اگر به ادامه همین آیه دقت کنیم می‌بینیم که منظور مسیح این نبوده که خداست؛ زیرا وقتی یهود اعتراض می‌کنند که تو با این حرف، خود را خدا دانستی پس مستوجب مرگی در ادامه، مسیح می‌فرماید:
آیا در تورات نوشته نشده است که "من گفتم شما خدایان هستید"؟ اگر آنانی که کلام خدا به ایشان رسید "خدایان" خوانده شده‌اند چگونه می‌توانید به کسی که پدر وقف کرده و به جهان فرستاده است، بگویید "کفر می‌گویی" تنها از آن رو که گفتم پسر خدا هستم؟
پس با توجه به استدلال عیسی که در ادامه آیه آمده است، معلوم می‌شود که کاربرد لفظ خدا برای عیسی به نحو حقیقی، نبوده است و الا معنا نمی‌داشت که عیسی، آنرا با لفظ "خدایان"ی که در تورات آمده است، قیاس کند. بلکه باید در مقابل یهودیان ایستادگی کرده و بگوید: آری؛ من خدای شما هستم. به عبارت دیگر عیسی به یهودیان می‌فهماند که همانطور که لفظ خدا برای شما در تورات، سبب هم‌ذاتی شما با خدایان نمی‌شود؛ اطلاق این لفظ برای من نیز چنین است و دلالت بر هم‌ذاتی من با خدا نمی‌کند.
۲. یکی دیگر از استدلال‌های مسیحیان، این آیه می‌باشد. درخواست من تنها برای آنها نیست، بلکه همچنین برای کسانی است که به واسطه پیام آنها به من ایمان خواهند آورد، تا همه یک باشند، همان‌گونه که تو‌ ای پدر در من هستی و من در تو.
[۱۳] یوحنا ۱۷: ۲۰.
پس به طور قطع، مسیح همان خداست؛ زیرا خود فرموده که من در خدا، و خدا در من است.
اما برای پاسخ و برای واضح شدن منظور از کلام عیسی (علیه‌السّلام) به آیه دیگری که دربردارنده همین معنی است، می‌پردازیم. هر که اقرار کند عیسی پسر خداست خدا در وی ساکن است و وی در خدا.
[۱۴] نامه اول یوحنا ۴: ۱۵.

اگر بخواهیم استدلال مسیحیان بر الوهیت عیسی (علیه‌السّلام) را بپذیریم، باید همه مسیحیان نیز، خدا باشند. زیرا همه مسیحیان اقرار به اینکه عیسی پسر خداست، می‌کنند، پس باید هرکس که اقرار می‌کند نیز خود، خدا باشد. پس معلوم می‌شود که مراد از آیه استفاده شده در استدلال نیز معنای حقیقی نمی‌باشد. و دلالتی بر خدا بودن عیسی ندارد.

۳.۳ - استدلال بوسیله افعال عیسی


استدلال بوسیله افعال عیسی (علیه‌السّلام) مسیحیان به برخی از افعال و کارهای مسیح استدلال می‌کنند که چون برخی از کارهای خداگونه از وی سرزده پس وی می‌تواند خدا باشد که ما به برخی از آنها اشاره می‌کنیم:

۳.۳.۱ - نمونه اول


مسیحیان عقیده دارند، پیامبران باید معجزه داشته باشند و آنها این اعجاز را با نیروی خود انجام نمی‌دهند بلکه با قدرتی که خداوند به آنها داده انجام می‌دهند. اما این مساله نسبت به مسیح فرق می‌کند. مسیح معجزات را بانیروی خدایی و قدرت الهی خودش به انجام می‌رساند. این معجزه‌ها روشن‌ترین دلیل بر الوهیت مسیح است؛ زیرا کسی که آن را به نیروی ذاتی خودش انجام می‌دهد، معلوم است قدرت الهی دارد. موسی و سایر پیامبران هم معجزه داشتند اما این معجزه‌ها با نیروی ذاتی خودشان نبود؛ عیسی حتی فراتر از این عمل می‌کرد و نیروی خود را به فرستاده‌ها و شاگردانش نیز می‌بخشید.
در پاسخ باید گفت: آنچه که از پطرس، وصی عیسی در اعمال رسولان نقل شده است خلاف این مطلب را می‌رساند.
‌ای قوم اسرائیل، این را بشنوید: چنان که خود آگاهید، عیسای ناصری مردی بود که خدا با معجزات و عجایب و آیاتی که به دست او در میان شما ظاهر ساخت، بر حقانیتش گواهی داد.
[۱۵] اعمال رسولان ۲: ۲۲.
همانطور که از این آیه بدست می‌آید، عیسی (علیه‌السّلام) به مدد خداوند معجزه انجام می‌دهد.
همچنین در آیه دیگر نیز مسیح اعتراف دارد که نمی‌تواند کاری را از پیش خودش انجام دهد. یوحنا در انجیلش می‌گوید: به‌راستی به شما می‌گویم که پسر هیچ‌کاری را نمی‌تواند از پیش خودش انجام دهد.
[۱۶] یوحنا ۵: ۱۹.

برای جواب بیشتر می‌توان به مناظره امام رضا (علیه‌السّلام) با جاثلیق مراجعه نمایید.
[۱۸] خسروی، موسی، احتجاجات، ترجمه جلد چهارم بحار الانوار، ج‌۲، ص۲۹۵، بخش نوزدهم.
(سپس امام رضا (علیه‌السّلام) فرمود: نصرانی! به خدا قسم ما ایمان به عیسائی داریم که ایمان به محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) دارد و هیچ ایرادی به عیسای شما نداریم جز ضعف و ناتوانی و کمی روزه و نمازش. جاثلیق گفت علم خود را تباه کردی و امر خود را تضعیف نمودی. من گمان می‌کردم تو داناترین فرد مسلمان هستی. حضرت رضا فرمود: منظورت چیست؟ جاثلیق جواب داد از طرف شما که می‌گوئی عیسی کم روزه می‌گرفت و نماز کم می‌خواند با اینکه عیسی نه یک روز افطار کرد و نه شبی را خوابید و در تمام سال روزه داشت.
حضرت رضا (علیه‌السّلام) فرمود: برای چه کسی روزه می‌گرفت و نماز می‌خواند؟ جاثلیق زبانش بند آمد و نتوانست جوابی بدهد. حضرت رضا (علیه‌السّلام) فرمود: از مساله‌ای سؤال می‌کنم. گفت بفرمائید اگر دانستم جواب می‌دهم. حضرت رضا (علیه‌السّلام) فرمود: انکار نداری که عیسی مرده زنده می‌کرد به اجازه خدا. جاثلیق گفت این مطلب را انکار می‌کنم زیرا کسی که مرده زنده کند و کور را بینا نماید و برص را شفاء دهد شایسته پرستش است.
حضرت رضا فرمود: یسع نیز کار حضرت عیسی را کرد، به روی آب راه رفت و مرده زنده کرد و کور و برص را شفا بخشید ولی امت او یسع را به عنوان خدا نگرفتند هیچ‌کس او را پرستش نمی‌کرد. حزقیل پیامبر نیز کار عیسی مسیح را انجام داد سی و پنج هزار نفر را بعد از مرگ زنده کرد با اینکه شصت سال از مرگ آنها گذشته بود.
... حضرت رضا (علیه‌السّلام) فرمود: قریش اجتماع نمودند خدمت پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و تقاضا نمودند که مرده‌هایشان را زنده کند. علی بن ابی طالب (علیه‌السّلام) را فرستاد. فرمود: با اینها می‌روی به قبرستان و نام اینها را با صدای بلند فریاد بزن فلانی! فلانی فلانی، و بگو محمد رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)‌ می‌گوید به اذن خدا از جای حرکت کنید. از جای حرکت کردند در حالی خاک از سر خود می‌افشاندند. قریش شروع کردند به سؤال کردن از وضعشان. به آنها گفتند حضرت محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به رسالت مبعوث شده. گفتند‌: ای کاش ما او را درک می‌کردیم و ایمان به او می‌آوردیم. او کور و برص و دیوانه را شفا بخشید و چهارپایان و پرنده‌ها و جن و شیاطین با او صحبت می‌کردند ولی ما پیامبر خودمان را به عنوان پروردگار نپذیرفتیم. در مقابل خدا منکر فضل هیچ‌کدام از پیامبران هم نیستیم، اما شما که عیسی را خدا می‌دانید باید حزقیل و یسع را نیز خدا بدانید چون همان کار عیسی را انجام دادند.)

۳.۳.۲ - نمونه دوم


یکی دیگر از دلایل الوهیت مسیح، تولد منحصر به ‌فرد و اعجازگونه اوست؛ یعنی بدون پدر به دنیا آمد.
برای پاسخ به این استدلال، اشاره به یکی از آیات قرآن می‌کنیم. «ان مثل عیسی عند الله کمثل آدم خلقه من تراب ثم قال له کن فیکون؛ در واقع، مَثَلِ عیسی نزد خدا همچون مَثَلِ [خلقت‌] آدم است (که) او را از خاک آفرید سپس بدو گفت: «باش» پس وجود یافت».
خداوند متعال در رد استدلال مسیحیان می‌فرماید: و اینکه می‌گویند برای خداوندیِ مسیح همین بس که از بشری زاده نشده و اگر مخلوق بود می‌بایست از بشر زاده می‌شد؛ باید گفت که در این صورت باید آدم، خدای مسیحیان باشد و آدم سزاوارتر است که خدا باشد چرا که او نه پدر داشت و نه مادر ولی مسیح مادر داشت و حواء را هم باید بعنوان پنجمین خدا بپذیرید چرا که او مادر نداشت و این از خلقت مسیح هم عجیب‌تر است.
آنچه گفته شد، خلاصه‌ای از استدلالات مسیحیان برای اثبات الوهیت عیسی مسیح (علیه‌السّلام) و پاسخ اجمالی در رد به آنان بود.

۴ - تنافی آیات انجیل با الوهیت مسیح



در پایان اشاره به آیاتی می‌کنیم که با خدا دانستن عیسی، کاملا تنافی داشته و نشان می‌دهد که اگر آیه‌ای ظاهرش دلالت بر هم‌سنخ بودن خداوند با عیسی دارد، باید به شایستگی معنی شده و حمل به اله دانستن عیسی نشود. در انجیل هم تاکید شده است که خدا به معنای حقیقی‌اش، بیش از یکی نیست و خود عیسی، خدا را «خدای واحدِ حقیقی» می‌خواند. و خود را فرستاده خداوند می‌شمرد.
[۲۰] یوحنا ۱۷: ۳.

از آسمان فرود نیامده‌ام تا به خواست خود عمل کنم، بلکه آمده‌ام تا خواست فرستنده خویش را به انجام رسانم.
[۲۱] یوحنا ۶: ۳۹.
در این آیه نیز به صراحت، ناتوانی و وابستگی عیسی به خداوند گفته شده است.
هیچ‌کس آن روز و ساعت را نمی‌داند جز پدر؛ حتی فرشتگان آسمان و پسر نیز از آن آگاه نیستند.
[۲۲] مرقس ۳۲: ۱۳.
معنی ندارد که عیسی، خدا باشد ولی علمش محدود بوده و خود تصریح به جهل خود نماید.
در عبرانیان می‌خوانیم که عیسی "به مصیبت‌هائی که کشید اطاعت را آموخت"
[۲۳] عبرانیان ۵: ۸.
معقول نمی‌باشد که کسی خدا بوده باشد ولی از کسی دیگر اطاعت نماید.
از این نمونه آیات بسیار زیاد می‌باشد که محتاج بودن عیسی، اطاعت وی از خدا، خضوع او، سجده کردن او در برابر خداوند، دست به دعا برداشتن و ... نسبت به خداوند را می‌رساند. که ما از آنها دست می‌کشیم. و تنها به آدرس برخی از آنها اکتفا می‌کنیم.
[۲۴] مرقس ۱۵: ۳۴.
[۲۵] متی۱۰: ۴.
[۲۶] ژیوحنا ۵: ۳۰.
[۲۷] یوحنا ۷: ۱۷.
[۲۸] مکاشفه ۱: ۱.

آنچه به طور قطع معلوم است این است که مسیح هرگز ادعای خدایی نکرد. موضع کتاب مقدس نیز روشن است. یَهُوَه خدای قادر مطلق، نه فقط شخصیتی جدا از عیسی است بلکه در تمام زمان‌ها برتر از اوست. عیسی همیشه بعنوان یک شخص جدا، پایین‌تر و خادم متواضع خدا معرفی می‌شود. و به این دلیل است که خود عیسی گفت: «پدر بزرگتر از منست».
[۲۹] یوحنا ۱۴: ۲۸.


۵ - پانویس


 
۱. اشعیا باب ۱۱۰ آیه ۱.
۲. متی آیه ۴۳-۴۴ باب ۲۲.
۳. دانیال باب ۷ آیه ۲۲.
۴. آل عمران/سوره۳، آیه۳-۴.    
۵. توفیقی، حسین، آشنائی با ادیان بزرگ، ص۲۲۹، سمت، چاپ نهم، پائیز ۱۳۸۵.
۶. توفیقی، حسین، آشنائی با ادیان بزرگ، ص۲۳۱.
۷. Spinoza، Benedict de، A theologico-treatise، ch. VIII.
۸. سفر پیدایش ۱۴: ۱۴.
۹. یوشع ۴۷: ۱۹.
۱۰. توفیقی، حسین، آشنائی با ادیان بزرگ، ص۱۰۳، سمت، چاپ نهم، پائیز ۱۳۸۵.
۱۱. توفیقی، حسین، آشنائی با ادیان بزرگ، ص۱۶۴.
۱۲. یوحنا ۱۰: ۳۰.
۱۳. یوحنا ۱۷: ۲۰.
۱۴. نامه اول یوحنا ۴: ۱۵.
۱۵. اعمال رسولان ۲: ۲۲.
۱۶. یوحنا ۵: ۱۹.
۱۷. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۱۰، ص۳۰۳، الوفاء، بیروت، ۱۴۰۴ ه ق.    
۱۸. خسروی، موسی، احتجاجات، ترجمه جلد چهارم بحار الانوار، ج‌۲، ص۲۹۵، بخش نوزدهم.
۱۹. آل عمران/سوره۳، آیه۵۹.    
۲۰. یوحنا ۱۷: ۳.
۲۱. یوحنا ۶: ۳۹.
۲۲. مرقس ۳۲: ۱۳.
۲۳. عبرانیان ۵: ۸.
۲۴. مرقس ۱۵: ۳۴.
۲۵. متی۱۰: ۴.
۲۶. ژیوحنا ۵: ۳۰.
۲۷. یوحنا ۷: ۱۷.
۲۸. مکاشفه ۱: ۱.
۲۹. یوحنا ۱۴: ۲۸.


۶ - منبع



پایگاه اطلاع‌رسانی اسلام کوئیست، برگرفته از مقاله «نظر محققان اسلامی در مورد الوهیت مسیح (با توجه به کتاب مقدس) چیست؟»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۰۴/۱۰.    



آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.